مفهوم حق یکی از مفاهیم بنیادی در مباحث حقوقی، دینی و سیاسی و یکی از بنیانها و اصول دموکراسی محسوب میشود. در دوران مدرن با ظهور متفکران و فلاسفهای همچون توماس هابز و جان لاک، مفهوم حق از پسزمینۀ اخلاقی و الهیاتی خودش دور شده و با مفاهیمی همچون آزادی، اختیار و حاکمیت فردی پیوند یافت. از همان زمان بود که دوگانهانگاری و پارادوکسِ حق ـ تکلیف در ادبیات فلسفی و سیاسی مطرح شد. مفهوم حق در سنت فکری دینی ـ اسلامی هم دارای قدمت تاریخی است و از سوی علمای اسلامی مخصوصاً فقیهان مورد توجه قرار گرفته است. مفهوم حق هنگامی که در حوزۀ عمومی و سیاسی مسلمانان به کار برده میشود با مفهوم حق حاکمیت مردمی که مبنای دموکراسی است ارتباط مییابد و این سٶال مطرح میشود که در یک نظام دینی که مبتنی بر حاکمیت الهی است جایگاه مردم و حق حاکمیت آنها به چه صورت است؟ در این پژوهش با بررسی مفهوم حق در دو پارادایم دموکراسی غربی و مردمسالاری دینی، دیدگاههای مختلف فقیهان در باب مفهوم حق مورد بررسی قرار گرفته است. به صورت مجمل میتوان دیدگاه فقیهان شیعه را دربارۀ حق حاکمیت مردم و مشروعیتبخشیِ حضور آنها، به سه دستۀ مخالفت مطلق، موافقت مطلق و موافقت مشروط تقسیم کرد.