یکی از مهمترین مسائل طلاق، عدّه است که بیشتر جنبۀ تکلیفی دارد. ممکن است عدّه، امری تعبدی باشد، یعنی زن بعد از انحلال ازدواج باید مدتی صبر کند تا مجاز به ازدواج مجدد باشد. با توجه به روایات اهل بیتM و بر اساس شکل پیوند و گسست در امر ازدواج، میتوان اقسام هشتگانهای را برای عدّه تصور نمود که هر یک نیز ممکن است افراد متفاوتی داشته باشند. در برخی از موارد که امکان آن مربوط به زمان بعد از نزول قرآن و ورود سنت است، در آیات قرآن و سنت صراحتی دیده نمیشود. اصل عدّه، ادلّۀ محکم و خدشهناپذیر فقهی دارد و دارای اقسام متفاوت و احکام ویژهای است، ولی در صورت دستیابی به فلسفۀ عدّه، شاید بتوان از این طریق به برخی پرسشهای مطرحشده پاسخ گفت. هرچند درک فلسفۀ تشریع احکام، فضیلتی است که به افزایش بصیرت انسان نسبت به احکام دین میانجامد و در اصلِ وجوبِ عمل به احکام نقشی ندارد. توجه به ویژگی مشترک زنانی که عدّه ندارند یعنی استبرا و پاک بودن رحم از فرزند و توجه به اینکه مرد در مدت عدّه میتواند به زن رجوع کند و زندگی زناشویی را از سر بگیرد، به خوبی میرساند که هدف مهم آن جلوگیری از جدایی کامل بین زن و شوهر و متلاشی شدن کانون خانواده است. نوشتۀ پیش رو با مراجعه به آیات و روایات و بررسی اقوال فقیهان میکوشد تا با کشف ملاک و حکمت تشریع، به پرسشهای مرتبط پاسخ گوید.