تولد نوزادانِ دارای معلولیتهای جسمی و ذهنی در همهی جوامع و همهی زمانها کم و بیش اتفاق میافتد. در زمان حاضر، به کمک آزمایشهای پزشکی میتوان برخی از این گونه بیماریها را در زمان بارداری تا حد اطمینانبخشی تشخیص داد. دشواری پرورش چنین نوزادانی در کنار حرمت اولیهی سقط جنین، رواییِ سقط جنینهای معیوب را فراروی پژوهشگران فقه و حقوق قرار میدهد؛ بیشترِ فقیهان معاصر، روایی سقط جنین معیوب را با کم و زیادهایی پذیرفته و آن را با استناد به قاعدهی «نفی حرج» مستدل کردهاند؛ نتیجهای که در ماده واحدهی مصوب 1384، نمود حقوقی نیز یافت. در نوشتار حاضر، مسئلهی مستحدث یاد شده از نظر فقهی مورد بررسی قرار گرفته و استدلال فقیهان در این زمینه از نظر صغروی (حرجی بودن ادامهی بارداری)، کبروی (قابلیت قاعدهی لا حرج در مجاز کردن سقط جنین) و موضوع شناسی (ماهیت نباتی جنین) به چالش کشیده شده است؛ التزام به روایی سقط جنین در مورد یاد شده، مبانی، توابع و الزاماتی دارد که حتی قائلان به آن نیز نمیتوانند آنها را مورد پذیرش قرار دهند.