نگاه فقه تطبیقی به سنّ بلوغ؛ امارة تعبدی یا نشانة طبیعی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای حقوق خصوصی دانشگاه تهران ـ پردیس قم

2 کارشناس ارشد آموزش پرستاری و مربی دانشکدة علوم پزشکی سبزوار

چکیده

صاحب‌نظران برای شناسایی فرد بالغ از نابالغ، علائمی را برشمرده‌اند که برخی از این علائم از سوی همگان پذیرفته شده و برخی دیگر، مانند «سن» میان فقها اختلاف برانگیخته است. گروهی در فقه اهل سنّت، اساساً سن را علامت بلوغ به شمار نیاورده و به سراغ دیگر علائم رفته‌اند. در مقابل، گروهی هم سنین متعددی را برای بلوغ برشمرده‌اند که در نبود دیگر علائم، سن علامت بلوغ خواهد بود.
      اختلاف نظر در فقه شیعه هم بر سر سن به گونة دیگری به چشم می‌خورد. پیشینیان با توجه به نصوص، سن را علامت بلوغ دانسته و آن را نه سال تمام برای دختر و پانزده سال تمام برای پسر اعلام کرده‌اند. این دیدگاه، آن سان بر اندیشه‌ها و فتواهای آنان سایه انداخته که کمتر مخالفی به صراحت از آن انتقاد کرده است. با وجود این، در لابلای سخنان پیشینیان، آرایی یافت می‌شود که خود گویای آن است که این علامت، پذیرش همگانی نداشته است.
      امروزه معاصران با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی به بررسی دیدگاههای پیشینیان پرداخته و آن را به بوتة نقد کشیده و نسبت به درستی آن تردید کرده‌اند. به باور این دسته، نسبت به پدیده‌ای طبیعی که در اثر عوامل گوناگون از فردی به فرد دیگر متفاوت می‌نماید، چگونه می‌توان یک ضابطه (سنّ نه و پانزده سال) را علامت بلوغ دانست؟ افزون بر این، از دختر نه ساله که به رشد فکری و جسمی نرسیده، چگونه می‌توان انتظار داشت که تکالیف شرعی را رعایت کند؟
      اکنون پرسش این است که آیا اساساً سن، علامت بلوغ است و آیا می‌توان آن را امارة تعبدی بلوغ دانست و بالاخره، چه علامت یا علامتهایی برای بلوغ وجود دارد و ملاک عمل باید قرار گیرد؟
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Age of Maturity in Comparative Jurisprudence; Religious Sign or Natural Sign

نویسنده [English]

  • Ali Reza Ismailabadi 1
1 (A PhD of Private Law of Univ.of Tehran, Pardis Qum)
چکیده [English]

There are some signs for recognition of a mature person, although some of them such as the age itself is not accepted by some and caused dispute among jurisprudents. Basically, Some Sunnis’ scholars have not considered the age as a sign of maturity and have mentioned the other marks. In contrary, some have counted several ages for the maturity in the absence of the other signs.
       This disagreement about the age can be found in Shiite jurisprudence too. Predecessors believed that the age is the sign of maturity because of the traditions and have appointed nine years for a daughter and fifteen years for a son. This view was so dominant on their thought and their Islamic verdicts that few persons could criticize it explicitly. Nevertheless, it may be found some views among their words that itself indicating that this sign was not
accepted unanimously.
     Today, contemporaries in regard to the circumstances of time and place have studied the ideas of the predecessors critically and have doubted about its trueness. In accordance to their view, a natural phenomenon which is different in various people due to diverse factors, how can a criterion (9, 15) be counted as a sign of maturity? Furthermore, how can we expect from a nine years daughter who has not mental bodily development to do her religious tasks?
     Now the question is that is the age the sign of maturity? Can we regard it as a religious sign? And finally what sign or signs are there for maturity and must be a basis for action?
 


کلیدواژه‌ها [English]

  •       Key words: The age of maturity
  • Signs of maturity
  • Religious sign
  • Traditions
  • Quran